ـ گاهي اوقات حاكي از نحوه ساخت كالاست . «مثلاً دست ساز بودن آن»

ـ گاهي اوقات بازگوكننده ويژگيهاي يك محصول است  «مثلاً محصول دستي هنري»

و گاهي اوقات حكايت از منطقه جغرافيايي توليد دارد. «مثل صنايع دستي روستايي ، عشايري و شهري»

 با اينحال در اينجا به سه تعريف لغوي از صنايع دستي كه بيشتر مطرح است اشاره مي نماييم :1- صنايع دستي از ديدگاه دايره المعارف بريتانيكا : «صنايع دستي به آن گروه از صنايع گفته مي شود كه مهارت ،  ذوق و بينش انسان در آن نقشي اساسي دارد .»

2- صنايع دستي از ديدگاه استاد علي اكبر دهخدا اينگونه تعريف شده است : «آنچه با دست ساخته مي شود ، از قالي و پارچه و ساخته هاي فلزي و غيره».

 3- صنايع دستي از ديد دكتر معين عبارت است از : «صنايع دستي شامل صنعتهايي است كه دست در آنها دخيل باشد ، مانند پارچه بافي و قالي بافي .»

به طور كلي مي توان صنايع دستي را از نظر مفهوم ، اينگونه بيان كرد :

« صنايع دستي به آن گروه از صنايع اطلاق مي شود كه تمام يا قسمت اعظم مراحل ساخت فرآورده هاي آن با دست انجام گرفته و در چهار چوب فرهنگ و بينشهاي فلسفي و ذوق و هنر انسانهاي هر منطقه با توجه به ديدگاههاي قومي آنان ساخته و پرداخته مي شود .»

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

ويژگيهاي صنايع دستي:

با توجه به آنچه ذكر شد مي توان ويژگيهاي زير را براي محصولات دست ساز قائل شد:

1- صنايع دستي از معدود صنايع ملي و غير وابسته اي است كه به هيچ وجه نياز به كارشناس و متخصص خارجي ندارد و مواد اوليه مورد مصرف در آن معمولاً مواد ساده ايي است كه به بهاي ارزان و در پاره اي موارد حتي بطور رايگان در دسترس صنعتگران است ، در مواردي كه نيازمند به مواد اوليه كمكي نيز باشد ، اينگونه مواد در آن نقش چندان تعيين كننده اي ندارد .

2- صنايع دستي از جمله صنايعي است كه در توليد فرآورده هاي آن دست انسان داراي نقش اساسي است و مي بايست لااقل 50 درصد مراحل اساسي توليد آن با دست انجام گيرد.

3- از آنجا كه صنايع دستي بازتاب ذوق ، سليقه ، سنن و آداب و رسوم اهالي هر منطقه است و صنعتگران با استفاده از طرحهاي اصيل و سنتي كه از پيشينيان خود به ارث برده اند به توليد محصول مي پردازند ، ناهمانندي و عدم تشابه از ويژگيهاي فرآورده هاي آنان است و در نتيجه اين خصوصيات ، محصول دست هر صنعتگر داراي بار فرهنگي ويژه يي بوده و به سادگي از محصولات مشابهي كه توسط صنعتگر ديگري ساخته شده قابل تشخيص است و همين امر است كه توليد انبوه را كه باعث  از بين بردن حس ابتكار صنعتگر مي شود از او گرفته و انديشه سازندگي را جانشين آن مي سازد.

4- صنايع دستي با ويژگيهاي خاص خود به دو دسته شهري ، روستايي و عشايري قابل تقسيم است و هر يك از دو نوع نيز به نسبت هويت و كيفيت خود مي توانند خانگي يا كارگاهي و دائم ، غير دائم يا فصلي باشد .

5- فعاليت در اكثر رشته هاي صنايع دستي نياز به ابزار و وسايل چندان پيچيده و سرمايه اي فوق العاده ندارد و در واقع مهمترين عامل توليد، ذوق، استعداد و مهارت صنعتگر است و در مجموع مي توان آن را صنعتي دانست كه بيشتر كار طلب است تا سرمايه طلب و نقش كار در آن به مراتب بيش از سرمايه گذاري است

6- صنايع دستي بازتابي است از تاريخ و تمدن هر قوم و ملتي و از آنجا كه مهارتها و تخصصها نسلاً‌بعد از نسل ، از پدر به فرزند و از استادكار به شاگرد انتقال يافته و نظر به اينكه در اجتماعات روستايي بر خلاف جوامع شهري ، سنتها و عادات اجتماعي و فرهنگي كمتر دستخوش تغيير شده و پيوسته نوعي حالت ثبات و تمايل به حفظ وضع موجود در مناطق روستايي حاكم بوده ، به همين جهت صنايع دستي مي تواند عامل انتشار موثري براي فرهنگها و سنن مناطق مختلف كشورهاي جهان باشد . به روايت ديگر فرهنگ واقعي هر منطقه اي را در صنايع آن منطقه مي توان يافت  چرا كه بر اثر توسعه ي تماسها و ارتباطات بين ملتهاي مختلف جهان ، حداقل تفاوت ظاهري فرهنگها و تمدنها از بين رفته و بسياري از فرهنگها از يكديگر تاثير گرفته بر يكديگر تاثير گذاشته ، يا درهم ادغام شده اند و در اين ميان تنها صنايع دستي است كه مي تواند انعكاسي دقيق ازتاريخ و تمدن گذشته هرملتي باشد .

7- صنايع دستي تنها حرفه ايست كه قابليت ايجاد و توسعه در كليه مناطق شهري، روستايي و حتي جوامع متحرك عشايري را داشته و با ابزاركاري بسيار مختصر و ارزان مي تواند وسايل اشتغال علاقه مندان را فراهم سازد و از مهاجرتهاي بي رويه روستاييان جلوگيري كند.

8- ارزش افزوده صنايع دستي به مراتب بيش از ساير فعاليتهاي توليدي است و به طور متوسط حدود 70% قيمت فروش يك فرآورده دست ساز را دستمزد وتنها 30%  ( و گاهي كمتر) آن را مواد اوليه تشكيل مي دهد.

9- فعاليتهاي اقتصادي جانبي در كنار صنايع دستي از جمله ويژگيهايي است كه در يك صنعت دستي نهفته است و هر صنعت دستي به دنبال خود مشاغل جنبي ديگر را نيز تقويت مي نمايد.